ماه محرم، اگر با اين عنوان در قرآن مجيد نيامده است. و ليکن در قرآن، آيات چندي است که درباره ماه هاي حرام و لزوم حرمت آن ها نازل شده است.
ماه محرم، اگر با اين عنوان در قرآن مجيد نيامده است. و ليکن در قرآن، آيات چندي است که درباره ماه هاي حرام و لزوم حرمت آن ها نازل شده است. ماه محرم نيز از جمله ماه هاي حرام است که در آيات قرآن کريم به آن ها پرداخته شده است.
در اين جا آيه هايي را که درباره ماه هاي حرام وارد شده اند، اشاره کرده و به ترجمه و شرح اجمالي آن ها مي پردازيم:
1 - جعل الله الکعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهرالحرام و الهدي و... [1] .
خداوند متعال، کعبه را که خانه حرام است و هم چنين ماه حرام و قرباني را براي برپايي مردم (و معيشت آنان) قرار داده است.
در اين آيه، خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بيان نموده است و آن، عبارت است از معيشت و امنيت مردم در پناه آن ها و تاثير آن ها
بر اصلاح جامعه.
اگر مردم، حرمت خانه خدا و ماه هاي حرام را نگه نداند و دائم در جنگ، تجاوز و حرمت شکني باشند، همانند اقوام و ملل پيشين به نابودي و هلاکت خواهند رسيد و با دست خود، يک ديگر را به فنا و فراموشي مي سپارند.
امنيت و آسايش مردم در ماه هاي حرام و ايام حج، موجب تقويت روابط اجتماعي و انساني شده و مردم را به هم دلي و هم سويي سوق مي دهد و آنان را از پراکندگي و خواري، به عزت و سربلندي مي رساند.
2 - يا ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام... [2] .
اي کساني که ايمان آورده ايد، شعائر الهي و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازيد.
اين آيه، بنا به نقل برخي از مفسران [3] در روز فتح مکه، خطاب به مسلمانان فاتح نازل شد و به آنان فرمان داد که پس از پيروزي بر مشرکان، شعائر الهي و ماه هاي حرام را ناديده نگيرند و بسان گذشته، نسبت به آن ها پاي بند و متعهد باشند.
بنابراين، اگر آنان به مشرکاني برسند که آداب جاهليت را در زيارت خانه خدا انجام مي دهند، نسبت به آنان عصباني نشده و آنان را به قتل نرسانند. زيرا در خانه امن الهي و در ماه حرام قرار دارند.
3 - فسيحوا في الارض اربعة اشهر و اعلموا انکم غير معجزي الله و ان الله مخزي الکافرين. [4] .
چهار ماه (به دور از جنگ و خون ريزي) در زمين سير و سياحت کنيد (و مراسم حج خود را به راحتي به جاي آوريد) و بدانيد که شماها نمي توانيد بازدارنده از خواست خدا باشيد و به درستي که خداوند متعال، کافران را خوار مي کند.
در اين آيه، خداوند سبحان مردم را در استفاده بهينه از ماه هاي حرام، از جمله سير و سياحت، زيارت و انجام مراسم حج فرا خواند و آنان را به اين امر تشويق کرده است و يادآوري نمود که اگر بدخواهان و کافران بخواهند اين آزادي را از مردم بگيرند، از سوي خداوند متعال به خواري و نابودي مبتلا مي گردند.
4 - يسئلونک عن الشهر الحرام قتال فيه، قل قتال فيه کبير و صد عن سبيل الله و کفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله، و الفتنه اکبر من القتل... [5] .
(اي محمد) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مي کنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ و درگيري در اين ماه، (گناهي) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب کفر به (نعمت هاي) خدا و مسجدالحرام است. (ولي) اخراج اهالي (مسلمان) اين شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسيسه کردن (مشرکان از جهت گناه بزرگتر از قتل است.
اين آيه، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان کرده است و واجب الاحترام بودن آن را به همه انسان ها گوش فرموده است.
از سياق آيه دانسته مي شود که کافران و مشرکان قريش نيز براي ماه هاي حرام، احترام ويژه اي قائل بوده و جنگ و درگيري را در آن ها ناروا مي شمردند.
شأن نزول اين آيه درباره دسته اي از مسلمانان به فرماندهي عبدالله بن جحش اسدي است که براي رديابي و تعقيب کارواني از قريش، مرتکب کشتن يکي از مشرکان در ماه حرام شدند.
ماجرا از اين قرار بود که دو ماه پيش از جنگ بدر، يک دسته هفت نفري از مسلمانان براي تعقيب کارواني از مشرکان که از شام عازم مکه بود، از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مأموريت يافتند.
آنان، کاروان را يافته و پنداشته بودند که در روزهاي آخر جمادي الآخر بسر مي برند و هنوز ماه رجب که يکي از ماه هاي حرام است، فرا نرسيده است.
به همين جهت با مشرکان درگير شده و در اين ميان، يک تن از مشرکان به نام عمرو بن حضرمي کشته و دو نفر ديگر به نام هاي حکم بن کيسان و عبد الله بن مغيره، اسير شدند و يکي از آنان به نام مغيرة بن عثمان، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را به مشرکان مکه رسانيد.
جنگجويان مسلمان، اسيران و غنايم را به مدينه منتقل کرده و ماجرا را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از کردار آنان ناراحت شد و آنان را نکوهش کرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نکرده بودم.
جنگجويان چون ناخرسندي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ديدند، از کرده خود پشيمان شدند.
مشرکان، اين حادثه را دست آويزي قرار داده و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان را متهم به حرمت شکني ماه حرام نمودند.
آنان، پيکي به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در مدينه اعزام کرده و به صورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام، جنگ و نبرد جايز است؟
در پاسخ آنان، نازل شد و جواب آنان را به روشني بيان کرد.
خداوند متعال به آنان پاسخ داد که جنگ در اين ماه حرام است ولي شما نيز حرمت شکني کرده و اهالي مکه را به جرم مسلماني از خانه و شهرشان که براي همه بايد محل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاي شما بزرگتر و بيشتر است از کشته شدن يک نفر مشرک به طور اشتباهي در نبرد با مسلمانان. [6] .
5 - الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرامات قصاص فمن اعتدي عليکم فاعتدوا بمثل ما اعتدي عليکم... [7] .
ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت (شکني)ها را قصاص مي باشد. پس کسي که بر شما تجاوز و دست درازي کرد، شما نيز به اندازه تجاوزش، بر او دست درازي کنيد.
مراد از شهر حرام در اين آيه، ماه ذي قعده است که در اين ماه، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان مدينه در سال هجري جهت انجام عمره، عازم مکه گرديدند ولي مشرکان مکه، مانع ورود آنان شده و خود را براي نبرد با آنان آماده کرده بودند. سرانجام، کارشان به صلح انجاميد که معروف به «صلح حديبيه» شده است. [8] .
مشرکان مي دانستند که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان پيرو آن حضرت، حرمت ماه هاي حرام را نگه مي دارند و در اين ماه ها به کارزار و جنگ با دشمنان خود نمي پردازند.
به همين جهت در صدد برآمده تا از تعهد ديني و شرعي مسلمانان سوء استفاده کرده و آنان را غافل گير و در اين ايام بر آن ها هجوم آورده و کارشان را يکسره سازند.
خداوند متعال، توطئه هاي شيطاني مشرکان را نقش بر آب کرد و به پيامبرشان وحي نمود که ماه حرام را در برابر ماه حرام است. اگر مشرکان حرمت آن را شکستند و اقدام به تجاوز و جنگ کردند، بر مسلمانان واجب است با آنان مقابله به مثل نمايند. با نزول اين آيه، حربه مشرکان از دست شان گرفته شد و بار ديگر در برابر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به ضعف و انفال رسيده و به ناچار با آن مصالحه کردند.
6 - فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکين حيث وجدتموهم... [9] .
آن گاه که ماه هاي حرام به پايان رسد، هر کجا مشرکان را يافتيد با آنان مبارزه کنيد.
مشرکان و کافران شبه عربستان، صحنه را بر مسلمانان تنگ کرده و از هر سو با آنان دشمني مي نمودند و گاهي اقدام به هجوم و آزار مسلمانان مي کردند. مسلمانان به ستوه آمده و از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم درخواست کردند که به آنان اجازه نبرد با مشرکان را بدهد. خداوند متعال آنان را امر به صبر نمود و فرمود که حرمت ماه هاي حرام را نگهداريد و پس از پايان اين ماه ها، پاسخ آنان را بدهيد و هر کجا آنان را يافتيد، با آنان مبارزه و نبرد کنيد.
7 - ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا في کتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم، ذلک الدين القيم فلا تظلموا فيهن انفسکم. [10] .
به راستي تعداد ماه ها در نزد خدا، دوازده ماه است. (و اين) در کتاب خدا است از روزي که آسمان ها و زمين را آفريد. چهار ماه از آن ها (ذي قعده، ذي حجه، محرم و رجب) حرام مي باشند. اين است آيين استوار. پس در آن ماه ها بر خود ستم روا مداريد.
از اين آيه، استفاده مي گردد از هنگامي که خداي سبحان، زمين و آسمان ها را آفريد و کرات آسماني؛ از جمله ماه را در گردش به دور زمين به حرکت در آورد، زمان را به سال و سال را به دوازده ماه، به تعداد منازل ماه، محدود و مشخص کرد و پيامبران الهي نيز بر اساس آن عمل کرده و اعمال و عبادات خويش (مانند روزه و حج) را تعيين مي نمودند.
هم چنين در اين آيه، به حرمت چهار ماه از سال و لزوم نگهداري احترام آن ها به صراحت بيان شده است و اين که شکستن حرمت آن ها و اقدام نمودند به جنگ و خون ريزي در اين مدت، ستم بر بشريت است.
مراد از «کتاب الله» در اين آيه، لوح محفوظ است و هم چنين در کتاب هايي که بر پيامبران پيشين نازل شده اند، مطالب مزبور بيان شده اند.[11] .
8 - انما النسيي زيادة في الکفر به الذين کفروا يحلونه عاما و يحرمونه عاما ليوا طئول عدة ما حرم الله فيحوا ما حرم الله زين لهم سوء اعمالهم. [12] .
همانا فراموشي در کفر (عصر جاهليت)، بسيار بود که به واسطه آن گمراهي مي شدند آناني که کفر ورزيده بودند، به طوري که سالي را حلال و سالي را حرام مي شمردند تا پاي مال کنند شمار آن چه را که خدا حرام کرده است. پس آنان، حلال مي شمردند آن چه (ماه هايي) را که خدا حرام کرده بود. (بدين ترتيب) کردار زشت شان بر آنان آراسته مي گرديد.
با توجه به اينکه حرمت ماه هاي حرام از يادگارهاي پيامبران بزرگ الهي از جمله حضرت ابراهيم عليه السلام و فرزندش اسماعيل عليه السلام بود و عرب ها خود از پاي بند سنت آبا و اجدادي خويش مي دانستند، بدين جهت نمي توانستند به راحتي از اين سنت الهي، يعني پاس داشت ماه هاي حرام سرپيچي کنند. زيرا در آن صورت، حج ناامن مي شد و رغبت ساير عرب ها به شرکت در مراسم حج از بين مي رفت.
در نتيجه عرب هاي مکه علاوه بر اين که اعتبار و سيادت خود را از دست مي دادند، از درآمدهايي که از بابت حاجيان و زائران نصيب آنان مي گرديد، محروم مي شدند.
به اين جهت، تلاش همگي آنان بر نگهداري حرمت ماه هاي حرام و ايام حج بود.
ولي در برخي از سال ها که ميان قبايل و و طوايف حجاز، نبرد و درگيري هايي روي مي داد، شکيبايي آنان و پذيرفتن آتش بس و متارکه جنگ در سه ماه پشت سر هم (ذي قعده، ذي حجه و محرم)، بر ايشان دشوار بود و در صدد گريز از آن بر مي آمدند.[13] .
آنان براي گريز از اين مشکل، دست به حيله هايي زدند که مورد مذمت و سرزنش قرآن و مسلمانان قرار گرفتند.
يکي از حيله هاي آنان، اين بود که گفتند: ماه هاي ذي قعده و ذي حجه، حرام و ماه محرم حلال گردد و پس از آن، ماه صفر حرام شود، تا ميان ذي حجه و صفر، يک ماه فرصت تجاوز و خون ريزي يکديگر را داشته باشند.
ترفند ديگر آنان، اين بود که در هر سال، در يک ماه مراسم حج را به جا مي آورند. مثلا دو سال پشت سر هم، در ماه ذي قعده، دو سال پشت سر هم در ماه ذي حجه و دو سال پشت سر هم در ماه محرم، مراسم حج را انجام مي دادند و بقيه ماه هاي را براي خود حلال مي شمردند.
بدين طريق، ماه هاي حرام و ايام حج را دستخوش هوا و هوس خويش قرار داده بودند. عرب هاي مکه، يک سال پيش از حجة الوداع، مراسم حج را در ذي قعده انجام دادند و در سالي که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم براي آخرين بار به زيارت خانه خدا مشرف شد و سفرش به حجة الوداع معروف گرديد، مراسم حج در ذي حجه قرار گرفت.
در همين سال، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ضمن خطبه اي فرمود: همانا زمان، به مانند هياتي که خدا در آفرينش آسمانها و زمين، به وجود آورد بر مي گردد. به اين صورت که هر سال، دوازده ماه دارد و چهار ماه از آنها حرام است که سه ماه پشت سر هم (ذي قعده، ذي حجه و محرم) و چهارمين ماه (رجب) ميان جمادي و شعبان قرار گرفته است. [14] .
از آن هنگام، مراسم حج همه ساله در ذي حجه برگزار مي گردد. ولي سه ماه ديگر نيز از ماه هاي عبادت، زيارت و حج خانه خدا (به صورت عمره و مفرده) بوده و نگهداري حرمت آنان، بر همگان لازم و واجب است.
[1] سوره مائده (5)، آيه 97.
[2] همان آيه 2.
[3] سوره توبه (9)، آيه 2.
[4] مجمع البيان، ج 3-4، ص 237.
[5] سوره بقره (2) آيه 217.
[6] نک: مجمع البيان، 1-2، ص 549 و ترجمه تفسير الميزان، ج 3، ص 239 و 274.
[7] سوره بقره (2)، آيه 194.
[8] نک: فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم، ص 359.
[9] سوره توبه (9)، آيه 5.
[10] سوره توبه (9)، آيه 36.
[11] مجمع البيان، ج 6-5، ص 42.
[12] سوره توبه (9)، آيه 37.
[13] نک: بحارالانوار، ج 9، ص 79 (بيان).
[14] مجمع البيان، ج 6-5، ص 45. م