اربعين چه روزي بوده؟ سال اول يا سال دوم است و چگونه با اخبار تطبيق ميشود؟ آيا سر مقدس حسين چگونه به بدن ملحق شد، و آيا نبش قبر کردند، در حالي که نبش قبر حرام است؟
به گزارش آسماری نیوز به نقل از رهیاب، اربعين چه روزي بوده؟ سال اول يا سال دوم است و چگونه با اخبار تطبيق ميشود؟
آيا سر مقدس حسين چگونه به بدن ملحق شد، و آيا نبش قبر کردند، در حالي که نبش قبر حرام است؟
زيارت عاشورا و اثرش چيست؟ و تأثير يک شب خوابيدن در کنار قبر حسين «عليهالسلام» چيست؟
اثر تربت حسين «عليهالسلام» چه حد و چگونه قابل تحليل است؟
زيارت اربعين چه اثري دارد و چرا از علامات شيعه شناخته شد؟
سجده بر خاک حسين از کي شروع شد و چرا اين اندازه تأکيد به سجده بر تربت سيدالشهداء نمودهاند؟
زيارت اربعين و تأثير آن و اولين زائر امام حسين در اربعين، و چندين سؤال ديگر که در ضمن بيان مطلب روشن ميگردد.
اينک ببينيم چطور اين واقعهي تاريخي رخ داده که هزارها مورخ و محدث و نويسنده، نه تنها اختلاف آن را رفع نکردهاند، بلکه به اجمال مطلب کوشيدهاند و هنوز موضوع اربعين و زيارت جابر و ملاقات با اسرا مورد بحث تاريخ است، و ما از اين اختلافات تاريخ چه نتيجه ميگيريم که اين اندازه بحث ادامه داده شود؟
شکي نيست که عمر بن سعد فرماندهي قشون کربلا روز يازدهم به طرف کوفه حرکت کرد، و با آن که کوفه به اندازهاي بزرگ بود که متصل به کربلاي کنوني بود، دو روز طول کشيد تا آنها را به دارالاماره رسانيد.
صبح 12 محرم سال 61 هجري وارد کوفه شدند، يک هفته به اتفاق با اکثريت مورخين در خرابهاي اسرا را جا داد تا خوش رقصي خود را در حکومتش نشان اهل کوفه که دوستان علي بودند بدهد. يک هفته هم در منزلي آنها را جا دادند تا خبر به يزيد بدهند و کسب تکليف کنند، اگر چه برخي به ضرش قاطع يک ماه توقف در کوفه را نوشتهاند، ولي حداقل همان دو هفته است که 14 روز ميشود و با روز 12 که وارد شدند 26 روز ميشود.
يک روايت دارد که اول ماه صفر وارد شام شدند، و روايتي دارد که اول ماه صفر آنها را براي شام از تکريت و موصل حرکت دادند. و اکنون ما منابع را با نظريات مختلف مورخين و روات نقل ميکنيم تا بعد نظر قطعي خود را از اين تتبع و استقصا به عرض برسانيم.
ابوريحان بيروني در «آثار الباقيه» و طبري در کامل بهائي مينويسند: روز اول ماه صفر، اسرا وارد دمشق شدند، و روز اربعين سرها را به ابدان در کربلا ملحق کردند [1] .
بنابراين بايد توقف آنها در کوفه 18 روز باشد که 12 وارد و 18 روز هم توقف اول ماه خارج شده باشند، و اگر بگوئيم اول ماه صفر وارد شام شدند، بايد توقف کوفه يک هفته باشد که 12 روز در راه بودهاند، و 12 منزل هم طي کردهاند چنان چه در صفحات 150 تا صفحهي 190 شرح دوازده منزل را داديم.
اما راه کوفه به شام چنان چه ميبينيم در آن خط سيري که 12 روز بوده، معارض با چهل منزل روايت امام سجاد «عليهالسلام» دارد که فرموده: ما را چهل منزل گردانيدند، اين چهل منزل از کوفه به شام و از شام به کربلا و از کربلا تا مدينه بوده، درست است.
12 منزل تا شام به اضافه 12 منزل برگشتن مساوي 24 و 16 منزل هم از کربلا تا مدينه بوده مساوي 40 منزل ميشود، و مسلما از کوفه تا شام چهل منزل و چهل روز نبوده است، اما توقف در شام اگر اول ماه در شام رسيده باشند.
نکتهاي که از بيان «آثار الباقيه» به دست ميآيد اين است که مينويسد: وجه تسميهي اربعين اين است که چون چهل نفر از اهل بيت او پس از مراجعت از شام قبرش را زيارت کردند آن روز را اربعين گفتند [2] .
طبري در کامل بهائي مينويسد: روز چهارشنبه 16 ربيع الاول به شهر دمشق وارد شدند، در حالي که قريب پانصد هزار نفر به استقبال قافلهي اسرا بيرون رفته بودند [3] .
بنابراين اين تحقيقا روز اربعين اول اسرا کربلا نبودند، و اربعين سال بعد هم نبوده، چنانچه برخي گمان کردهاند. اگر بگوئيم در کوفه ماندهاند تا اربعين دوم آن هم چنين سندي نداريم، ما و مورخين اين موضوع.
شيخ مفيد جريان را بدون ذکر روز و تاريخ بيان فرموده است [4] و ما نظر شيخ را صائب ميدانيم و اختلاف را در اين ميدانيم که بسياري گمان کردهاند ملاقات در روز اربعين بوده، در حالي که ملاقات در اين سفر سال اول بوده، نه روز اربعين.
شيخ صدوق در «امالي» مينويسد: صاحب ابنزياد روايت کرده که چون اسرا را وارد کوفه کردند، ابنزياد لعين دستور داد غل به گردن و دست و پاي علي بن الحسين نهادند و اسرا را به زندان فرستاد، و من با ايشان بودم و به هر کجا ميگذشتم زن و مرد آکنده و جمع بودند، و ابنزياد دستور داد درها را بستند تا کسي ملاقات نکند و کار بر ايشان سخت گرفت [5] .
سيد در «لهوف» مينويسد: چون عيال و اولاد رسول الله از شام برگشتند گفتند: ما را از راه کربلا ببريد. چون به کربلا رسيدند، جابر را با چند نفر که به زيارت آمده بودند ملاقات کردند [6] .
در اينجا ندارد که روز اربعين بوده يا غير اربعين، فقط ملاقات رخ داده، و جابر براي اربعين آمده بود يا به قول بيروني با چهل نفر آمده بودند يا چهل نفر اهل بيت آمده بودند که اربعين گفتهاند، نه اينکه اربعين روز چهلم شهادت باشد.
اعثم کوفي مينويسد: يزيد، نعمان بن بشير انصاري را خواسته و با سي سوار مأمور کرد به همراهي علي بن الحسين اهل بيت را به طرف مدينه حرکت دهد، و در بيستم ماه صفر بود که سرها را داد ببرند به ابدان ملحق کنند. در اين تاريخ تسليم سرها را روز بيستم ماه صفر نوشته، نه الحاق آنها را به ابدان که در کربلا ملحق کردهاند. [7] .
ابناثير مينويسد: يزيد چون از کردهي خود پشيمان شد، ابنزياد را لعنت کرد و دستور داد خانه و مهماندار و مطبخي مخصوص براي اسرا معين کردند و آنها را به حمام فرستاد و ميگفت: اي کاش حسين را نميکشتم و در کنار مهر و محبت خود مينواختم، و اين حادثه در سال 61 رخ داده است.
در نسخهي اصل عربي «آثار الباقيه» عبارت اين است که:
و في العشرين من صفر رد رأس الحسين الي جثته حتي دفن مع جثته.
برخي از اين عبارت استفاده کردهاند، روز بيستم به ابدان ملحق شد، ولي مترجم هم روز بيستم را روز تحويل سرها دانسته، نه روز الحاق سرها به ابدان.
سيد در «اقبال» مينويسد: دربارهي اينکه اربعين 20 صفر باشد، مورد ترديد است، زيرا اگر 20 صفر اربعين باشد بايد آن سال محرم 29 روز بوده باشد، زيرا امام حسين «عليهالسلام» روز دهم عاشورا شهيد شد، و بايد 21 ماه صفر اربعين باشد، نه بيستم، و از اين نکتهي نجومي و رياضي پاسخها داده شده، منظور آن است که توجه سيد، روي روز رفته، نه اينکه خود اربعين در سال اول يا دوم بوده است.
کفعمي در «مصباح» عجيبتر مينويسد: ان حرم الحسين و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين يوم العشرين من صفر؛ که يقينا کاتب اشتباه کرده است. چه در برخي نسخ از کفعمي: و صلوا کربلا في العشرين من صفر نوشتهاند که هر دو غير ممکن و مستبعد است.
ابيمخنف مينويسد: در حرکت اسرا به بشير گفتند: ما را از راه کربلا ببر. و لذا قافله را به کربلا عبور داد که جابر و همراهانش در آن موقع براي زيارت به کربلا رفته بودند. در اين روايت نه صحبت از اربعين است، نه اينکه ملاقات در چه تاريخي بوده است.
سيد ابنطاووس مينويسد: يزيد در سه جلسه با علي بن الحسين ملاقات کرد و دستور داد براي آنها منزلي مخلا به طبع تخليه کردند، و پشت کاخ سلطنتي خود منزل دادند و انواع پذيرائي را فراهم کردند که آزاد باشند. اسرا هم در آنجا يک هفته به عزاداري و نوحه سرائي مشغول شدند و مردم شام اطراف خانه را گرفته، صداي ضجه و ناله، يزيد را خيلي ناراحت و پشيمان کرد [8] .
سيد باز اضافه ميکند که حضرت سکينه روايت فرموده که: چهار روز در آن منزل بوديم که من خوابي طولاني ديدم که هودجي از آسمان به زمين آمد، و فاطمهي زهرا در آن بود و به ديدن سر مبارک فرزندش آمد.
اين روايت دو نکته را ميرساند، يکي چهار روز در آن منزل بودن و روزي را که خواب ديدند روزي بود که سر مبارک را براي دختر سيدالشهداء فرستادند تا آرام شود و همان روز هودجي به زمين فرود آمد.
اما اين که رقيه دختر سيدالشهداء بود و سر را خواسته و از دنيا گذشته، براي ما محل ترديد است. آنچه مسلم است رقيه دختر اميرالمؤمنين بوده، و شايد دختر مسلم به عقيل هم رقيه بوده، ولي تحقيقا سيدالشهداء دختري غير از سکينه خاتون و فاطمه نداشته، و بالاي مزار حضرت رقيه هم در شام نوشته: رقيه بنت علي بن ابيطالب.
طبري در کامل بهائي مينويسد: چون اسرا به بعلبک رسيدند، قاسم بن ربيع والي شهر گفت شهر را آئين بستند، و با چند هزار دف و ني و طبل و کرنا بيرون آمدند، ولي چون مردم فهميدند سر حسين بن علي است، يکباره نهضتي کردند و اکثر آئينها و زينتها را آتش زدند و چند روز فتنه و انقلاب بر پا بوده، که حاملين سرها 10 روز آنجا ماندند و چند روز پنهان بودند، و در نصيبين که رسيدند منصور بن الياس گفت: زياده از هزار آئين بستند. و چون حامل سر مبارک حسين خواست وارد شهر شود، از صداي هياهو اسبش فرمان نبرد، تا چند اسب آوردند و هيچ کدام پيش نرفتند. ابراهيم موصلي سر را شناخت خلق را ملامت کرد، گفت: اين سر حسين است، شاميان او را کشتند و نزاع درگرفت، و روز سوم گرد و غباري پديدار شد که همهي مردم پريشان شدند و آنجا هم 4 روز اسرا توقف کردند.
دنبالهي اين روايت مفصل مينويسد: روز چهارم ربيع الاول به شهر دمشق وارد شدند، و تصريح کرده که در اين 66 روز که سرها دست کفار اموي بوده، هيچ بشري نتوانست بر آنها سلام کند مگر آن که کشته ميشد، تا آن پيرمرد تاجر شامي آمد و با امام زينالعابدين صحبتها کرده و آيات قرآن را خواند و توبه کرد و از آن قوم تبري جست و آنها را لعنت نموده [9] .
در «بحر المصائب» مينويسد: غروب روز 11 به کوفه وارد شدند، ابنزياد دستور داد آنها را در خرابهاي جا دادند و تحت نظر بودند، کسي حق ملاقات نداشت تا خبر به شام بردند برگشتند، يزيد اجازهي حرکت داد، در خرابه بودند.
سپهر مينويسد: ابنزياد اسرا را در کوفه حبس نمود، و نامه نوشت تا کسب تکليف کند، تا مدتي که قاصد از کوفه به شام رفت و برگشت و مهياي حرکت دادن اسرا بودند مدتي طول کشيد.
در «رياض الاحزان» مينويسد: معلوم نيست خانهي بيسقف خرابه کجا بوده و چند روز طول کشيده، آنچه مسلم است در محاصره بودند.
شيخ در «امالي» مينويسد: ابنزياد در مدت توقف کوفه کسي را فرستاد نزد زينب تا اظهار خوشوقتي کند، حضرت زينب «عليهاالسلام» فرموده:
لا يدخلن علينا عربية الا أم ولد أو مملوکة فانهن سبين و قد سبينا.
مفادش اين است که حبس نظر بودند و در آن خرابه جز اسير و فقيره و بدوها کسي نبوده است.
علامهي مجلسي مينويسد: سه روز در شام سرهاي اسرا بر فراز ني بود [10] .
و به روايت صفوان جمال: سه روز هم زنداني بودند.
اگر اين روزها را حساب کنيم، روايت ورود آنها به شام در ربيع الاول صحيحتر به نظر ميآيد.
همهي مورخين اتفاق دارند که از کوفه تا شام 12 منزل بوده است و در هر منزلي شورش و غوغائي برپا ميشده، چنانچه شعبي در «اسرار الشهاده» روايت کرده: در تکريت شورشي شد به طوري که حاملين اسرا بيمناک شدند، و از راه حيليا در کنار نهري که خضراوان ميگفتند منزل کردند تا به موصل رسيدند.
در «مصائب الابرار» مينويسد: در حمص سرها را به نيزه زدند و شورشي برپا شد.
ابواسحاق اسفرايني که چندان مورد اعتبار نيست، منازل را بر خلاف همه 24 منزل نوشته است، و برخي 17 منزل نوشتهاند، ولي ما به همان 12 منزل معتقديم.
اکنون اگر عصر 11 محرم به کوفه رفته باشند، و 14 قاصد به شام رفته باشد، و آخر محرم برگشتنش باشد که 16 روز رفتن و برگشتن طول کشيده، سه روز هم معطل فراهم کردن اسباب سفر باشد چنانچه همه نوشتهاند، روز 18 ماه سفر از کوفه حرکت کردند به شام و به احتمال ضعيف شايد روز 19 ماه صفر در موقع حرکت از کوفه به شام در حين عبور از کربلا جابر را ملاقات کرده باشند، و سيد هم به همين مناسبت ترديد کرده که روز 19 صفر اربعين بوده يا بيستم.
پس اربعين را بايد اربعين اول قبل از حرکت به شام بدانيم، و اگر فاصلهي بين شام و عراق را به فرض آن که مانند خالد بن وليد هشت روز قاصد رفته باشد باز هم بايد گفت روز 21 ماه صفر از کوفه به شام حرکت کردند [11] .
در روايتي است که جابر با بعضي از زنان بنيهاشم به کربلا آمدند، و مخفيانه بوده، او ميدانست حسين در اين سال کشته ميشود و لذا آمد در کوفه منزل کرد، و چون نابينا بوده بر او جهادي نبوده، و چون اسرا به کربلا آمدند جابر حوالي کوفه بوده، و براي زيارت اربعين با همراهانش به کربلا آمد، آنجا با اسرا ملاقات کردند.
از اين تتبع ابن نتيجه به دست ميآيد:
1- ممکن است ملاقات حضرت سجاد با جابر در اربعين سال دوم در مدينه بوده باشد.
2- ممکن است آمدن اربعين به کربلا قبل از رفتن به شام باشد.
3- يک دسته از مورخين هم متعرض وقت ملاقات نشدهاند.
4- رفتن به کربلا در اربعين دوم يعني ماه ربيع الاول باشد.
5- ممکن است الحاق سرها به ابدان مطهر در مراجعت شام و ملاقات با جابر قبل از رفتن به شام باشد، چه رفتن به شام از کربلا 22 تا 25 منزل نوشتهاند، و برگشتن 33 نفر به شام آمدند و سه روز هم کربلا بودهاند.
يزيد به عبدالملک بن ابيالحارث فرمان داد که راه مدينه پيش گير، و مردم مدينه را بشارت به قتل حسين بده، سعيد بن العاص را مطلع کن. و از طرفي بدون ترديد فرستادن اسرا از کوفه به شام پس از قتل عبدالله بن عفيف بود که در کوفه حبس بوده.
با توجه به اين خبر و اخبار ديگر، توقف آنها را در شام کمتر از يک ماه نوشتهاند، ولي ما ميگوئيم روي حساب کمتر از 16 روز نبوده است.
اشعار حضرت زينب به نقل علامهي مجلسي در سفر زيارت کربلاي برادر [12] :
علي الطف السلام و ساکنيه
و روح الله في تلک القباب
نفوسا قدست في الأرض قدما
و قد خلصت من النطف العذاب
فضاجع فتية عبدوا فناموا
هجودا في الفدافد و الشعاب
[ صفحه 595]
علتهم في مضاجعهم کعاب
بأوراق منعمة رطاب
و صيرت القبور لهم قصورا
مناخا ذات أفنية رحاب
لئن وارتهم أطباق أرض
کما أغمدت سيفا في قراب
فقد نقلوا الي جنات عدن
و قد عيضوا النعيم من العقاب
أيبخل بالفرات علي الحسين
و قد أضحي مباحا للکلاب
فلي قلب عليه ذو التهاب
ولي جفن عليه ذو النسکاب
[1] آثار الباقيه بيروني ص 391.
[2] آثار الباقيه بيروني ص 392 متوفي سال 430.
[3] کامل بهائي، ص 473.
[4] ص 226 ارشاد.
[5] امالي شيخ صدوق ص 290.
[6] لهوف سيد ص 176.
[7] تاريخ اعثم، ص 373.
[8] لهوف ص 368.
[9] کامل بهائي از ص 481 - ص 469.
[10] بحارالانوار ص 228 ج 10.
[11] طريحي در منتخب 9 منزل فاصله از کوفه تا شام را نوشته بدين ترتيب:
1- خرابه 2- تکريت 3- دير نصاري 4- عسقلان 5- وادي نخله 6- مرشاد 7- بعلبک 8- صومعهي راهب 9- شام.
آنهائي که 12 منزل نوشتهاند:
1- حراء يا حزاب 2- علي آباد 3- تکريت 4- يستجر 5- نصيبين 6- موصل 7- عسقلان 8- پيردير 9- حوالي حلب 10- عزير با قصبه 11- حوالي دمشق 12- شام.
ابواسحاق اسفرايني 17 منزل بدين شرح نوشته:
کوفه - صوبا - تکريت - کفرتوثا - موصل - جلت - قنسرين - استقهان - کفرتاب - شيزر - حماة - خندق - جوسيه - بعلبک - حمص - صومعه - شام.
ابيمخنف هم 24 منزل نوشته:
قادسيه - تکريت - طريق البر - اعلي - دير غزوه - حليباس - وادي النخله - ليتاواريا - کميل - موصل - تل اعفر - جبل ميخار - نصيبين - عين الورد - دعوات قريب - قنسرين - شيزر - کفرتاب - سيپور - حمص - کنيه قسيس - بعلبک - صومعهي راهب - شام.
[12] بحارالانوار مجلسي جلد دوم.