در طول سال گذشته وزیرمحترم نفت چند روز را در خوزستان گذرانده است؟ کدام منطقه عملیاتی ،دستگاه حفاری و ویا واحد بهره برداری شاهد حضور حداقل یک شبانه روزی جناب وزیر درمیان کارکنان ودر حقیقت مجاهدان این عرصه بوده است؟
واگویه های فرزندی از سرزمین آب و آفتاب ونفت با وزیر محترم نفت ! درگذشته هایی نه چندان دور ٬شما را دیده ام از نزدیک٬ نه بسیار ٬٬٬ می شود گفت چند بار...می دانم اکنون سن شما هم بیشتر شده! حوصله تان کم بود٬لاجرم کمتر نیز شده !حرفهایی هست٬ گرفتارند بین بگویم یا نگویم ها... ادعایی ندارم..اما مدعی ام !چرا که اگر یادتان باشد..آن پیر سفر کرده به رضوان الهی٬ مارا همه او خواند برادر ... در خوشی وغم بمانیم شانه به شانه چو یاور! پیر امروزمان نیز امری چنین٬ می کند مارا... ومن اینک براین باور٬ درد دلی دارم با یک برادر ! که می دانم سنگین باری می کشد بردوش ....ولی چاره چیست ای جان برادر؟. .اگر من بمانم ساکت وخموش؟..دیگری نیز همچنان خاموش ...ملازمانت ، پا به پا و محافظانت گرداگرد ...از چه راهی رسانم صدای ناله هایم که بشنودگوش!؟...تا نشوم من٬ نشویم ما فراموش؟! کوچکترین برادرها، از سرزمین آب وآفتاب و نفت..و پایتخت مقاومت ایران٬ آبادان نالان با شما انباشته های دل درد آلوده خود و غمنامه بسیاری از مردم این دیار را واگویه می کند.... بشنو از نی چون حکایت می کند
این روزها نمایشگاه تجهیزات صنعت نفت در خوزستان، صنایع مرتبط با نفت در خوزستان تاسیسات پالایش٬پتروشیمی اغلب در خوزستان...اما برنامه ریزان،تصمیم سازان وتصمیم گیران وزارت نفت همه در تهران !!!
در طول سال گذشته وزیرمحترم نفت چند روز را در خوزستان گذرانده است؟ کدام منطقه عملیاتی ،دستگاه حفاری و ویا واحد بهره برداری شاهد حضور حداقل یک شبانه روزی جناب وزیر درمیان کارکنان ودر حقیقت مجاهدان این عرصه بوده است؟ گرمای 60 درجه مرداد ماه در سایه سار درختان شهر، را بر فراز دکلها ودر مجاورت تاسیسات اغلب پولادی را کسی اندازه گیری کرده است؟جایی که هم پیمانی آهن وآفتاب به اوج خود می رسدو هم آوایی شرجی و اسید را باید بود و دید.! که هرکس فقط شنید هرگز آن را نفهمید!!.و....و بسیار دگر که جایش هم اینجا نیست و بلکه جای دگر.. و آیا ارتباط مستقیم و حضور در محیط عملیاتی وآشنایی با پیامدهای پروسه تولید نفت وگازبر ساکنان و مجاوران میدانهای نفتی دون شأنیت یا مسئولیتهای یک وزیر است؟ یا مشغله بسیار ایشان مانع می شود؟..
پس چرا وقتی حادثه ناگواری اتفاق می افتد همیشه با اولین پرواز آقایان وزرا در صحنه حاضرند؟..در حالیکه اگر این حضور قبل از واقعه می بود چه بسا که این حوادث بوقوع نمی پیوست ویا با شدت وحدت کمتری اتفاق می افتاد. بدون شک وجود قائم مقام و خیل بسیار معاونان و مشاوران که الحمدلله هرکدام در قامت یک وزیر هستند برای چنین مواقعی است که ایشان با فراغ بال بیشتری به امورملی و بین المللی مختص به حضور شخص وزیر بپردازند. در امور بین المللی که ایشان به واسطه تجربه و سوابق طولانی حتی تبحر یک دیپلمات کارکشته را بدست آورده اند.
اما متاسفانه در بعد داخلی وقتی وزیر محترم نفت در طول یک سال کاری مدت زمان حضورش در خوزستان که عمده فعالیتهای نفت وگاز در آن صورت میگیرد ..از چندساعت تجاوز نمی کند و بیشتر همین وقت نیز در اتاقهای جلسات سپری می شود..چگونه خواهد فهمید از چه می گوئیم؟ و ازچه می نالیم؟...و شرایط زیستی ما در کنار این حجم وسیع آلودگیها در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا به گزارشهای کاغذی و یا حضوری تلگرافی زیر مجموعه خویش بسنده می کنند؟! نمی دانم تاکنون در رابطه با لزوم استقرار وزارت نفت در غیراز تهران ٬کارتحقیقی و برآوردی صورت گرفته است یا نه؟
آنچه مبرهن است..اغلب فعالیتهای مرتبط با نفت وگاز درنیمه جنوبی کشور انجام می پذیرد و بالطبع تاسیسات و نیروی عملیاتی وستاد شرکتها هم در این مناطق مستقر هستند.اما حجم گسترده ترددها بین این مناطق و مرکز که درقالب ماموریتهای اداری صورت میگیرد بیانگر صرف هزینه های هنگفت واغلب غیر ضروری است.حتی اگر همه این روند را سالم ومنزه از خطا ببینیم
.! قصد این است که از جناب مهندس زنگنه وزیرمحترم نفت بپرسیم چرا وزرای محترم و خصوصا حضرتعالی بعنوان شیخ الوزرا با سابقه طولانی وزارت در جهاد٬نیرو و البته نفت٬ تاکنون به بحث محیط زیست انسانی اهمیتی درخور نداده اند و کارهای انجام گرفته در مقابل حجم هولناک آلوده سازی آب و هوا و زمینهای محیط زیست ناچیز و غالبا سمبلیک بوده است؟ چرا مدیران شرکتهایی که خروجی عملکردشان بودجه یک کشور هشتادمیلیونی را تامین می کند اختیاراتشان برای جبران آسیب های وارده به جان ومال و املاک مردم آنقدر ناچیز است که حتی بشمار نمی آید؟
آیا آن قدر که بفکر افزایش تولید و ناوگانهای عملیاتی هستید وبه زیر مجموعه خود فشار می آورید به همان میزان نیز برای حفاظت از جان وسلامتی مردمی که تنها گناهشان وجود این بلای سیاه زیر خانه و کاشانه شان می باشد..به مدیران خود فشار آورده واختیارعمل و اعتبارلازم و کافی بخشیده اید ؟ تالابها را نفت و کمبود آب خشکاند ...اما قبول دارید پروژهای شما در حال خشکاندن ریشه محیط زیست انسانی ویا به عبارتی دیگر باعث تهدید زندگی و حیات انسانهاست !!؟
تلاش روزافزون برای تولید بیشتر وبهره برداری افزونتر در دنیای صنعت واقتصاد نه فقط پسندیده که یک امتیاز بشمار می آید.ولی نه تلاش یک بعدی و هزینه کردن همه سرمایه های یک کشور درجهت استحصال فقط یک ثروت ملی!
این تلاشها و رقابتها با دیگر کشورها زمانی بعنوان یک ویژگی وشاخص مثبت تلقی میگردند٬ که بصورت موازی و متوازن همه ابعاد وجوانب متأثر از اینگونه طرحها وپروژه ها مورد مداقه وبررسی قرار گیرند..تا به جایی نرسیم که برای فتح مخازن واستخراج ذخایر نفت٬ ذخایر بسیار ارزشمندتری را از دست بدهیم. شاید کمبود امکانات و رفاه و عقب ماندگی در توسعه ،ترقی و پیشرفت مناطق نفتخیز و زرخیز خوزستان را ٬ به سختی و با غمض عین بتوان توجیه کرد. اما تشنگی حجر و شجر وبشر ومحرومیت استفاده از آبی که در منظر دیدگان است را چگونه توجیه نمائیم؟
وقتی آب وتالاب که مصدر رزق ومعاشند به سراب و کارون رویایی به مخزنی ازفاضلاب و تنفس درهوای اسیدی به عذاب ، تبدیل شده است.یعنی جان وسلامتی یکایک مردم در معرض تهدید است . که قطعا افزایش بیماریها و دیگر آسیب های اجتماعی و فرهنگی و...و..پیامد ها و چالشهای نا میمون و غیر منتظره ایی را به دنبال خواهد داشت ،که علاجی فوری و اصولی راطلب می کند. نبایدحتی در مخیله کسی بگنجد که ذخایر نفت می تواند کشور را از ذخایر جوشان٬ پویا٬زاینده وپایان ناپذیرش بی نیاز نماید..که معمارکبیرانقلاب اسلامی ٬ باتعبیری دقیق و حکیمانه آنها را ذخایرکشور و انقلاب نامیدند. ادامه دارد......... مسعود کنعانی( دوستدار زندگی و محیط زیست پاک)
رهیاب نیوز