اوایل دولت یازدهم بود که جهت انجام مصاحبه به دفتر یکی از مدیران صاحب منصب استان مراجعه کرده بودم در حاشیه این مصاحبه به آقای مدیر گفتم مگر شما در گذشته خود را در حلقه مدیران اصولگرا نمی دیدید؟ پاسخ داد: هنوز هم خود را اصولگرا می دانم
اوایل دولت یازدهم بود که جهت انجام مصاحبه به دفتر یکی از مدیران صاحب منصب استان مراجعه کرده بودم در حاشیه این مصاحبه به آقای مدیر گفتم مگر شما در گذشته خود را در حلقه مدیران اصولگرا نمی دیدید؟ پاسخ داد: هنوز هم خود را اصولگرا می دانم،گفتم پس چرا بر اصول خود قوام ندارید انتصابات اخیر شما در دولت یازدهم 180درجه با رویکرد شما متفاوت است برخی از افراد منصوب شده سوابق نامناسبی دارند که قطعا به ضرر سازمان متبوع شما خواهد بود شما که در این دولت جایگاهی نخواهید داشت حداقل جاده صاف کن برخی افراد مساله دار نشوید،آقای مدیر وقتی این اظهارات را شنید با ناراحتی پاسخ داد اصلا اینگونه نیست فلان معاون وزیر از عملکرد من بسیار راضی است و مطمئن باشید هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
حدودا سه ماه بعد پس از تغییرات گسترده که حواشی بسیاری برای مدیرعامل فوق برجای گذاشته بود حکم برکناری وی صادر شد و مدیرعامل جدید که آخرین مهره تغییرات در آن سازمان محسوب می شد بر سرکار آمد.
حکایت این سال های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان نیز همینگونه شده است مدیری جامانده از دولت اصولگرا تمام امتیازات لازم را به مهره های بعضا مساله دار می دهد تا شاید بقای خود را بر کرسی مدیریت این سازمان تضمین کند لکن این خوش خدمتی ها افاقه نمی کند و زمزمه های تغییر او بلند تر از همیشه شنیده می شود.
این درست است که گزینه های مطرح شده در گوشه و کنار برای جایگزینی افشین حیدری سوابق مطلوبی ندارند و ممکن است با حضور آن ها شاهد رفتن سازمان میراث فرهنگی خوزستان به سمت قهقرا باشیم اما طی سال های گذشته حیدری مسیر را برای ترکتازی گزینه های نامطلوب هموار کرده است به نحوی که افراطی ترین مدیرمنصوب شده نیز حداقل تا مدتی حاشیه امنی خواهد داشت.
عجب اینجاست وسوسه صندلی مدیریت اجازه نمی دهد مدیران از سرنوشت یکدیگر عبرت بگیرند و حداقل خط خود را روشن کنند.
پی نوشت:
وقت رفتن نگاهی به گذشته کنیم که آیا باری از انقلاب برداشته ایم یا باری بر دوش انقلاب گذاشته ایم....