1403/10/05 18:08


123415
تاریخ انتشار: 1397/02/31 02:15
یادداشت:
جفا بود نام علی مردان خان وبی بی مریم بواسطه تحریف های ناجوانمردانه تاریخی در لا بلای آنهمه خار وخاشا مدفون بماند.
محمدرضا کرمزاده/چندسال پیش بود در یکی از روزها امام جمعه شهرمان تصمیمی بزرگ گرفت-آستین خود را بالا زد تا شاید همت های بخواب رفته رابیدار کند.اوهمت خود را به میدان آورد و بانی همایش نکوداشت مقام علیمردان خان بختیاری درشهرستان مسجدسلیمان شد،البته یکی دوسالی بود روی این موضوع به اتفاق اساتید دانشگاهی و تاریخ شناسان معاصربحث ها وگفتگوهایی صورت گرفته ودرمجالس ومحافل به آن پرداخته میشد.
 
روز موعد فرارسید -دراین همایش از سراسر کشور از شخصیتهای ایلی گرفته تااساتید دانشگاهی دعوت بعمل آمد از شهرکرد تا لرستان-از زاگرس تا البرز-از اصفهان تا ایلام... فراخوانده شدن این همایش مختص به قوم لر نبود ازهمه اقوام دعوت بعمل آمد-شاید آنروزها برخی نمی دانستند این روحانی شجاع وجسور بدنبال چیست! وشاید آن همایش را آخرین ایستگاه ازاین داستان می دانستند،اما او به این سطح رضایت نمیداد،چرا که حق بی بی مربم وشهید علیمردان خان بیشتر از این بود،اوبه دنبال غبار روبی از حقایق تاریخی بود،او بدنبال ثبت  وضبط افتخارات فراموش شده و صحیح تر شاید تحریف شده این قوم پر آوازه بود، اوبخوبی دریافته بود قومی با این اصالت گنج های نهفته و پنهانی دارد،اوبخوبی دریافته بود که فرزندان این سرزمین برای تعالی فرهنگ شان باید به اسطوره های خود تکیه کنند.
 
اوبخوبی می دانست یک راه مبارزه با شبیخون فرهنگی و فرهنگ برهنگی غرب به تصویر کشیدن چهره واقعی امثال بی بی مریم و علیمردان خان است.
بهمین جهت بود تصمیم به جابجایی پیکر مطهر شهید سیزده ساله بهنام محمدی گرفت،به همین جهت ماهها و روزها وقت خود را برای معرفی کردن شخصیت عالم وارسته ای همچون شیخ عبدالله بختیاری معروف به شیخ پیاده گذاشت.
 
محمد صادق امینی مانند هر بختیاری دیگری خونش بجوش می آمد وقتی میدید بختیاری که خود طراح ومبتکرمشروطه ودرنهایت فاتح واقعی تهران بود،اما به دلایل متعددی نامی از او برده نمیشد و کسی به ان نمی پردازد او وقتی می دید شهیدعلی مردان خان باجسارت تمام پرچم ظلم ستیزی ومبارزه با استعمار را درآن سالهای خفقان با شعار لا اله الالله و با اذن عالمای وقت به اهتزاز درمی اورد ،اما نامش فقط در سروده های و موسیقی بختیاری خلاصه شده است بیقرار میشد"اگر چه شاید مرحوم بهمن علادین می خواست بااین سروده نام علی مردان وبی بی مریم را تا قیام قیامت درسینه بختیاری زنده نگه دارد، آری به همین خاطر برهر ورقی از تاریخ برشی می زد وبه هر دیاری وسرزمینی کمانه ای می زد،تاشاید بتواند از دل این سرزمین چشمه هایی که شاهد آن رشادتها و آن جانفشانی ها از بی بی مریم علی مردان خان بودند را وادار به جوشیدن کند.
 
ویک بخش دیگر از این حکایت نانوشته شاید بواسطه پیش کلمه و عنوان "خان"بود که شایدو بعضا بواسطه رفتارهای غلط وظلمانه وجفا های بجا مانده از برخی خوانین درحق مردم واز طرفی هم کاسه وهم خانه شدن با شاهان ظالم بوده که کسی حاضر نبوده این ریسک را بکند وآبروی خود را به میدان بیاورد واینچنین بود که حقایق درلا بلای تحریف ها گمشده بود و تا روزگار ما آن شد که آنهمه مبارزات و رشادتهاگمنام وناشناخته باقی بماند وشاید وکسانی که ثمره ی تلاش آنان را  زیرکانه به سرقت برده بودند ویا تحقیرشان کردند و از طرفی پیمان شکستند  برای فریب افکارمردم ورهایی از قضاوت تاریخ  ودرامان ماندن از خشم وقهر هم نوعان خود آگاهانه تلاش کردند تا این ورق از تاریخ وارونه خوانده شود تا نامی ونشانی از این سرداران نباشد.آری بدون تعارف اگر امروز برچسب خانیزم برپیشانی هر کسی بخورد فرق نمی کند آخوند باشد یا کت وشلواری،دکتر باشد یا مهندس تا روزی که زنده هستی شاید ازخیلی منصب ها وفعالیتهای اجتماعی به هر دلیل محروم خواهی شد(خارج از درست ویاغلط  
 بودن این نگاه حقیقتی است که در فرایند سنجش افراد وجود دارد والبته شاید ریشه درهمان رفتارهای خوانین خود فروخته دارد)پس بنابراین بواسطه محافظه کاری ودور اندیشی خیلی از زبانهای گویا گرفتار لکنت زبان شدند  زبانشان در کامشان همواره خشک می شد.
 
آری محمد صادق امینی به این نتیجه رسید که باید شخصا پا به این میدان بگذارد وعبا وعمامه خود را ضمانت وخرج این حکایت کند،امینی در طول این مسیر از هر صادقی صادق تر و از هرامینی امین تر بود،واز این مهمتر تنگ نظر نبود ونمی خواست این اتفاق بزرگ را بنام خود ثبت وضبط  کند، ازهمه کمک ویاری خواست از آن شاعر نویسنده شهر کردی"آقا مصطفی گل سفیدی تا آن استاد دانشگاه جناب دکتر پور بختیارتقاضای یاری می کند،از فرمانده شهیدان مان حاج محسن رضایی هم بهره میگیردوراه رسیدن به این هدف بزرگ را هموار تر میکند،آنقدر براین دربهای بسته می کوبد،باچاپ کتاب،انتشار مقالات،کتاب شعر،برگزاری همایش های پی در پی،باسخنرانی های متعدد از هر تربیونی و به هر بهانه ای  
 بازنگری تاریخ تحریف شده را مطالبه می کرد اوبدنبال این بودتابلکه بتواند نقاب و برچسب دستکاری شده وجعلی رضاشاهی را از این چهره های پر افتخار بی بی مریم وشهیدعلیمردان خان را بردارد وحساب آنان را از حساب خیلی ها جدا کند.
 
چرا که جفا بود نام علی مردان خان وبی بی مریم بواسطه تحریف های ناجوانمردانه تاریخی در لا بلای آنهمه خار وخاشا مدفون بماند،همانطور که جفا ونامهربانی بود پیکر مطهر بهنام محمدی دریک قبرستان دور  دست  ودربین اموات گمنام مدفون باشد،همانطور که کم لطفی بود کسی حسنات و کرامات  عالم ربانی شیخ پیاده بی خبر باشد،همانطورکه جفا ونامهربانی است خدمات ورشادتهای مالک اشتر زمان، فرمانده شهیدانمان،حاج محسن رضایی رادرطول دفاع مقدس نادیده بگیریم،همانطور که جفا است مسجدسلیمان اولین ها امروز دراینهمه محرومیت غرق باشد وکم رنگ دیده شود،درست میانه راه بودکه تشویق درپرداختن به شخصیت علیمردان خان و بی بی مریم به واسطه نگاه حکیمانه وعمیق وسراسر مهر ومحبت امام خامنه ای وجاری شدن جملات گهر باری در وصف این دو مبارز آزادی خواه درتاریخ 92/12/26 راه وحرکت را هموار وسرعت بخشیدو اینجا بود که حضرت آقا حجت را تمام کرد واینچنین بود که بالاخره همت های بخواب رفته صدا وسیما به میدان آمد و تصمیم به ساخت سریال بانو سردار بی بی مریم گرفت خبری که بیست وششم اردیبهشت ازشبکه اول پخش شد غرور ملی چندین میلیون 
بختیاری و80میلیون ایرانی وهر انسان آزاده خواهی را غرق در شادی نمود وقلم شکسته من فراغ از هر نگاهی که حب ویا بغضی را بدوش داشته باشد برخود لازم دانسته به آن جسم خسته امام جمعه شهرمان محمد صادق امینی شیخ فرهنگ شهرمان یک خدا قوت جانانه ای بگوید،ودرآخر کلام امید است تهیه کننده وکارگردان محترمی    که پای کار این رویداد تاریخی آمده با دستی پر ونگاهی ژرف ومطالعه در ابعاد مختلف زندگانی  سردار بی بی مریم و علیمردان خان بتوانند برگ زرینی از افتخارات این سرزمین را به تصویر بکشند ودراین مسیر از تنگ نظری وکوتاه بینی ها اجتناب کرده واگرنیاز به حمایت مالی معنوی است گونه ای شایسته تامین اعتبار ومورد حمایتهای همه جانبه قرار گیرد،چرا که شاید سالهای سال بگذرد از این فرصت ها پیش نیایدواز طرفی هنوز بدخواهانی باشند که بخواهند این روایت تاریخی در مسیر جعلی خود ادامه داشته باشد به امید روزهایی که برای زنده کردن حق نیاز به تکاپو نباشد.
محمدرضا کرم زاده
کارشناس ارشد جامعه شناسی