1403/10/17 09:16


1381
تاریخ انتشار: 1394/09/11 14:58
اربعين چه روزي بوده؟ سال اول يا سال دوم است و چگونه با اخبار تطبيق مي‏شود؟ آيا سر مقدس حسين چگونه به بدن ملحق شد، و آيا نبش قبر کردند، در حالي که نبش قبر حرام است؟
به گزارش  آسماری نیوز به نقل از رهیاب، اربعين چه روزي بوده؟ سال اول يا سال دوم است و چگونه با اخبار تطبيق مي‏شود؟
 
 آيا سر مقدس حسين چگونه به بدن ملحق شد، و آيا نبش قبر کردند، در حالي که نبش قبر حرام است؟
 
 زيارت عاشورا و اثرش چيست؟ و تأثير يک شب خوابيدن در کنار قبر حسين «عليه‏السلام» چيست؟
 
 اثر تربت حسين «عليه‏السلام» چه حد و چگونه قابل تحليل است؟
 
 زيارت اربعين چه اثري دارد و چرا از علامات شيعه شناخته شد؟
 
 سجده بر خاک حسين از کي شروع شد و چرا اين اندازه تأکيد به سجده بر تربت سيدالشهداء نموده‏اند؟
 
زيارت اربعين و تأثير آن و اولين زائر امام حسين در اربعين، و چندين سؤال ديگر که در ضمن بيان مطلب روشن مي‏گردد.
 
 
اينک ببينيم چطور اين واقعه‏ي تاريخي رخ داده که هزارها مورخ و محدث و نويسنده، نه تنها اختلاف آن را رفع نکرده‏اند، بلکه به اجمال مطلب کوشيده‏اند و هنوز موضوع اربعين و زيارت جابر و ملاقات با اسرا مورد بحث تاريخ است، و ما از اين اختلافات تاريخ چه نتيجه مي‏گيريم که اين اندازه بحث ادامه داده شود؟
 
شکي نيست که عمر بن سعد فرمانده‏ي قشون کربلا روز يازدهم به طرف کوفه حرکت کرد، و با آن که کوفه به اندازه‏اي بزرگ بود که متصل به کربلاي کنوني بود، دو روز طول کشيد تا آنها را به دارالاماره رسانيد.
 
صبح 12 محرم سال 61 هجري وارد کوفه شدند، يک هفته به اتفاق با اکثريت مورخين در خرابه‏اي اسرا را جا داد تا خوش رقصي خود را در حکومتش نشان اهل کوفه که دوستان علي بودند بدهد. يک هفته هم در منزلي آنها را جا دادند تا خبر به يزيد بدهند و کسب تکليف کنند، اگر چه برخي به ضرش قاطع يک ماه توقف در کوفه را نوشته‏اند، ولي حداقل همان دو هفته است که 14 روز مي‏شود و با روز 12 که وارد شدند 26 روز مي‏شود.
 
يک روايت دارد که اول ماه صفر وارد شام شدند، و روايتي دارد که اول ماه صفر آنها را براي شام از تکريت و موصل حرکت دادند. و اکنون ما منابع را با نظريات مختلف مورخين و روات نقل مي‏کنيم تا بعد نظر قطعي خود را از اين تتبع و استقصا به عرض برسانيم.
 
ابوريحان بيروني در «آثار الباقيه» و طبري در کامل بهائي مي‏نويسند: روز اول ماه صفر، اسرا وارد دمشق شدند، و روز اربعين سرها را به ابدان در کربلا ملحق کردند [1] .
 
بنابراين بايد توقف آنها در کوفه 18 روز باشد که 12 وارد و 18 روز هم توقف اول ماه خارج شده باشند، و اگر بگوئيم اول ماه صفر وارد شام شدند، بايد توقف کوفه يک هفته باشد که 12 روز در راه بوده‏اند، و 12 منزل هم طي کرده‏اند چنان چه در صفحات 150 تا صفحه‏ي 190 شرح دوازده منزل را داديم.
اما راه کوفه به شام چنان چه مي‏بينيم در آن خط سيري که 12 روز بوده، معارض با چهل منزل روايت امام سجاد «عليه‏السلام» دارد که فرموده: ما را چهل منزل گردانيدند، اين چهل منزل از کوفه به شام و از شام به کربلا و از کربلا تا مدينه بوده، درست است.
 
12 منزل تا شام به اضافه 12 منزل برگشتن مساوي 24 و 16 منزل هم از کربلا تا مدينه بوده مساوي 40 منزل مي‏شود، و مسلما از کوفه تا شام چهل منزل و چهل روز نبوده است، اما توقف در شام اگر اول ماه در شام رسيده باشند.
 
نکته‏اي که از بيان «آثار الباقيه» به دست مي‏آيد اين است که مي‏نويسد: وجه تسميه‏ي اربعين اين است که چون چهل نفر از اهل بيت او پس از مراجعت از شام قبرش را زيارت کردند آن روز را اربعين گفتند [2] .
 
طبري در کامل بهائي مي‏نويسد: روز چهارشنبه 16 ربيع الاول به شهر دمشق وارد شدند، در حالي که قريب پانصد هزار نفر به استقبال قافله‏ي اسرا بيرون رفته بودند [3] .
 
 
بنابراين اين تحقيقا روز اربعين اول اسرا کربلا نبودند، و اربعين سال بعد هم نبوده، چنانچه برخي گمان کرده‏اند. اگر بگوئيم در کوفه مانده‏اند تا اربعين دوم آن هم چنين سندي نداريم، ما و مورخين اين موضوع.
 
شيخ مفيد جريان را بدون ذکر روز و تاريخ بيان فرموده است [4]  و ما نظر شيخ را صائب مي‏دانيم و اختلاف را در اين مي‏دانيم که بسياري گمان کرده‏اند ملاقات در روز اربعين بوده، در حالي که ملاقات در اين سفر سال اول بوده، نه روز اربعين.
 
شيخ صدوق در «امالي» مي‏نويسد: صاحب ابن‏زياد روايت کرده که چون اسرا را وارد کوفه کردند، ابن‏زياد لعين دستور داد غل به گردن و دست و پاي علي بن الحسين نهادند و اسرا را به زندان فرستاد، و من با ايشان بودم و به هر کجا مي‏گذشتم زن و مرد آکنده و جمع بودند، و ابن‏زياد دستور داد درها را بستند تا کسي ملاقات نکند و کار بر ايشان سخت گرفت [5] .
 
سيد در «لهوف» مي‏نويسد: چون عيال و اولاد رسول الله از شام برگشتند گفتند: ما را از راه کربلا ببريد. چون به کربلا رسيدند، جابر را با چند نفر که به زيارت آمده بودند ملاقات کردند [6] .
 
در اينجا ندارد که روز اربعين بوده يا غير اربعين، فقط ملاقات رخ داده، و جابر براي اربعين آمده بود يا به قول بيروني با چهل نفر آمده بودند يا چهل نفر اهل بيت آمده بودند که اربعين گفته‏اند، نه اينکه اربعين روز چهلم شهادت باشد.
 
اعثم کوفي مي‏نويسد: يزيد، نعمان بن بشير انصاري را خواسته و با سي ‏سوار مأمور کرد به همراهي علي بن الحسين اهل بيت را به طرف مدينه حرکت دهد، و در بيستم ماه صفر بود که سرها را داد ببرند به ابدان ملحق کنند. در اين تاريخ تسليم سرها را روز بيستم ماه صفر نوشته، نه الحاق آنها را به ابدان که در کربلا ملحق کرده‏اند. [7] .
 
ابن‏اثير مي‏نويسد: يزيد چون از کرده‏ي خود پشيمان شد، ابن‏زياد را لعنت کرد و دستور داد خانه و مهماندار و مطبخي مخصوص براي اسرا معين کردند و آنها را به حمام فرستاد و مي‏گفت: اي کاش حسين را نمي‏کشتم و در کنار مهر و محبت خود مي‏نواختم، و اين حادثه در سال 61 رخ داده است.
 
در نسخه‏ي اصل عربي «آثار الباقيه» عبارت اين است که:
 
و في العشرين من صفر رد رأس الحسين الي جثته حتي دفن مع جثته.
 
برخي از اين عبارت استفاده کرده‏اند، روز بيستم به ابدان ملحق شد، ولي مترجم هم روز بيستم را روز تحويل سرها دانسته، نه روز الحاق سرها به ابدان.
سيد در «اقبال» مي‏نويسد: درباره‏ي اينکه اربعين 20 صفر باشد، مورد ترديد است، زيرا اگر 20 صفر اربعين باشد بايد آن سال محرم 29 روز بوده باشد، زيرا امام حسين «عليه‏السلام» روز دهم عاشورا شهيد شد، و بايد 21 ماه صفر اربعين باشد، نه بيستم، و از اين نکته‏ي نجومي و رياضي پاسخها داده شده، منظور آن است که توجه سيد، روي روز رفته، نه اينکه خود اربعين در سال اول يا دوم بوده است.
 
کفعمي در «مصباح» عجيب‏تر مي‏نويسد: ان حرم الحسين و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين يوم العشرين من صفر؛ که يقينا کاتب اشتباه کرده است. چه در برخي نسخ از کفعمي: و صلوا کربلا في العشرين من صفر نوشته‏اند که هر دو غير ممکن و مستبعد است.
 
 
ابي‏مخنف مي‏نويسد: در حرکت اسرا به بشير گفتند: ما را از راه کربلا ببر. و لذا قافله را به کربلا عبور داد که جابر و همراهانش در آن موقع براي زيارت به کربلا رفته بودند. در اين روايت نه صحبت از اربعين است، نه اينکه ملاقات در چه تاريخي بوده است.
 
سيد ابن‏طاووس مي‏نويسد: يزيد در سه جلسه با علي بن الحسين ملاقات کرد و دستور داد براي آنها منزلي مخلا به طبع تخليه کردند، و پشت کاخ سلطنتي خود منزل دادند و انواع پذيرائي را فراهم کردند که آزاد باشند. اسرا هم در آنجا يک هفته به عزاداري و نوحه سرائي مشغول شدند و مردم شام اطراف خانه را گرفته، صداي ضجه و ناله، يزيد را خيلي ناراحت و پشيمان کرد [8] .
 
سيد باز اضافه مي‏کند که حضرت سکينه روايت فرموده که: چهار روز در آن منزل بوديم که من خوابي طولاني ديدم که هودجي از آسمان به زمين آمد، و فاطمه‏ي زهرا در آن بود و به ديدن سر مبارک فرزندش آمد.
 
اين روايت دو نکته را مي‏رساند، يکي چهار روز در آن منزل بودن و روزي را که خواب ديدند روزي بود که سر مبارک را براي دختر سيدالشهداء فرستادند تا آرام شود و همان روز هودجي به زمين فرود آمد.
 
اما اين که رقيه دختر سيدالشهداء بود و سر را خواسته و از دنيا گذشته، براي ما محل ترديد است. آنچه مسلم است رقيه دختر اميرالمؤمنين بوده، و شايد دختر مسلم به عقيل هم رقيه بوده، ولي تحقيقا سيدالشهداء دختري غير از سکينه خاتون و فاطمه نداشته، و بالاي مزار حضرت رقيه هم در شام نوشته: رقيه بنت علي بن ابي‏طالب.
 
طبري در کامل بهائي مي‏نويسد: چون اسرا به بعلبک رسيدند، قاسم بن ربيع والي شهر گفت شهر را آئين بستند، و با چند هزار دف و ني و طبل و کرنا بيرون آمدند، ولي چون مردم فهميدند سر حسين بن علي است، يکباره نهضتي کردند و اکثر آئينها و زينتها را آتش زدند و چند روز فتنه و انقلاب بر پا بوده، که حاملين سرها 10 روز آنجا ماندند و چند روز پنهان بودند، و در نصيبين که رسيدند منصور بن الياس گفت: زياده از هزار آئين بستند. و چون حامل سر مبارک حسين خواست وارد شهر شود، از صداي هياهو اسبش فرمان نبرد، تا چند اسب آوردند و هيچ کدام پيش نرفتند. ابراهيم موصلي سر را شناخت خلق را ملامت کرد، گفت: اين سر حسين است، شاميان او را کشتند و نزاع درگرفت، و روز سوم گرد و غباري پديدار شد که همه‏ي مردم پريشان شدند و آنجا هم 4 روز اسرا توقف کردند.
 
دنباله‏ي اين روايت مفصل مي‏نويسد: روز چهارم ربيع الاول به شهر دمشق وارد شدند، و تصريح کرده که در اين 66 روز که سرها دست کفار اموي بوده، هيچ بشري نتوانست بر آنها سلام کند مگر آن که کشته مي‏شد، تا آن پيرمرد تاجر شامي آمد و با امام زين‏العابدين صحبتها کرده و آيات قرآن را خواند و توبه کرد و از آن قوم تبري جست و آنها را لعنت نموده [9] .
 
در «بحر المصائب» مي‏نويسد: غروب روز 11 به کوفه وارد شدند، ابن‏زياد دستور داد آنها را در خرابه‏اي جا دادند و تحت نظر بودند، کسي حق ملاقات نداشت تا خبر به شام بردند برگشتند، يزيد اجازه‏ي حرکت داد، در خرابه بودند.
 
سپهر مي‏نويسد: ابن‏زياد اسرا را در کوفه حبس نمود، و نامه نوشت تا کسب تکليف کند، تا مدتي که قاصد از کوفه به شام رفت و برگشت و مهياي حرکت دادن اسرا بودند مدتي طول کشيد.
 
در «رياض الاحزان» مي‏نويسد: معلوم نيست خانه‏ي بي‏سقف خرابه کجا بوده و چند روز طول کشيده، آنچه مسلم است در محاصره بودند.
 
شيخ در «امالي» مي‏نويسد: ابن‏زياد در مدت توقف کوفه کسي را فرستاد نزد زينب تا اظهار خوشوقتي کند، حضرت زينب «عليهاالسلام» فرموده:
لا يدخلن علينا عربية الا أم ولد أو مملوکة فانهن سبين و قد سبينا.
مفادش اين است که حبس نظر بودند و در آن خرابه جز اسير و فقيره و بدوها کسي نبوده است.
علامه‏ي مجلسي مي‏نويسد: سه روز در شام سرهاي اسرا بر فراز ني بود [10] .
و به روايت صفوان جمال: سه روز هم زنداني بودند.
اگر اين روزها را حساب کنيم، روايت ورود آنها به شام در ربيع الاول صحيح‏تر به نظر مي‏آيد.
 
همه‏ي مورخين اتفاق دارند که از کوفه تا شام 12 منزل بوده است و در هر منزلي شورش و غوغائي برپا مي‏شده، چنانچه شعبي در «اسرار الشهاده» روايت کرده: در تکريت شورشي شد به طوري که حاملين اسرا بيمناک شدند، و از راه حيليا در کنار نهري که خضراوان مي‏گفتند منزل کردند تا به موصل رسيدند.
در «مصائب الابرار» مي‏نويسد: در حمص سرها را به نيزه زدند و شورشي برپا شد.
 
ابواسحاق اسفرايني که چندان مورد اعتبار نيست، منازل را بر خلاف همه 24 منزل نوشته است، و برخي 17 منزل نوشته‏اند، ولي ما به همان 12 منزل معتقديم.
 
اکنون اگر عصر 11 محرم به کوفه رفته باشند، و 14 قاصد به شام رفته باشد، و آخر محرم برگشتنش باشد که 16 روز رفتن و برگشتن طول کشيده، سه روز هم معطل فراهم کردن اسباب سفر باشد چنانچه همه نوشته‏اند، روز 18 ماه سفر از کوفه حرکت کردند به شام و به احتمال ضعيف شايد روز 19 ماه صفر در موقع حرکت از کوفه به شام در حين عبور از کربلا جابر را ملاقات کرده باشند، و سيد هم به همين مناسبت ترديد کرده که روز 19 صفر اربعين بوده يا بيستم.
پس اربعين را بايد اربعين اول قبل از حرکت به شام بدانيم، و اگر فاصله‏ي بين شام و عراق را به فرض آن که مانند خالد بن وليد هشت روز قاصد رفته باشد باز هم بايد گفت روز 21 ماه صفر از کوفه به شام حرکت کردند [11] .
 
در روايتي است که جابر با بعضي از زنان بني‏هاشم به کربلا آمدند، و مخفيانه بوده، او مي‏دانست حسين در اين سال کشته مي‏شود و لذا آمد در کوفه منزل کرد، و چون نابينا بوده بر او جهادي نبوده، و چون اسرا به کربلا آمدند جابر حوالي کوفه بوده، و براي زيارت اربعين با همراهانش به کربلا آمد، آنجا با اسرا ملاقات کردند.
 
از اين تتبع ابن نتيجه به دست مي‏آيد:
1- ممکن است ملاقات حضرت سجاد با جابر در اربعين سال دوم در مدينه بوده باشد.
2- ممکن است آمدن اربعين به کربلا قبل از رفتن به شام باشد.
3- يک دسته از مورخين هم متعرض وقت ملاقات نشده‏اند.
4- رفتن به کربلا در اربعين دوم يعني ماه ربيع الاول باشد.
5- ممکن است الحاق سرها به ابدان مطهر در مراجعت شام و ملاقات با جابر قبل از رفتن به شام باشد، چه رفتن به شام از کربلا 22 تا 25 منزل نوشته‏اند، و برگشتن 33 نفر به شام آمدند و سه روز هم کربلا بوده‏اند.
يزيد به عبدالملک بن ابي‏الحارث فرمان داد که راه مدينه پيش گير، و مردم مدينه را بشارت به قتل حسين بده، سعيد بن العاص را مطلع کن. و از طرفي بدون ترديد فرستادن اسرا از کوفه به شام پس از قتل عبدالله بن عفيف بود که در کوفه حبس بوده.
با توجه به اين خبر و اخبار ديگر، توقف آنها را در شام کمتر از يک ماه نوشته‏اند، ولي ما مي‏گوئيم روي حساب کمتر از 16 روز نبوده است.
اشعار حضرت زينب به نقل علامه‏ي مجلسي در سفر زيارت کربلاي برادر [12] :
 
 
علي الطف السلام و ساکنيه  
و روح الله في تلک القباب‏
 
نفوسا قدست في الأرض قدما  
و قد خلصت من النطف العذاب‏
 
فضاجع فتية عبدوا فناموا  
هجودا في الفدافد و الشعاب‏
 
 
[ صفحه 595] 
 
 
علتهم في مضاجعهم کعاب  
بأوراق منعمة رطاب‏
 
و صيرت القبور لهم قصورا  
مناخا ذات أفنية رحاب‏
 
لئن وارتهم أطباق أرض  
کما أغمدت سيفا في قراب‏
 
فقد نقلوا الي جنات عدن  
و قد عيضوا النعيم من العقاب‏
 
أيبخل بالفرات علي الحسين  
و قد أضحي مباحا للکلاب‏
 
فلي قلب عليه ذو التهاب  
ولي جفن عليه ذو النسکاب‏
 
 
 
 
 
[1] آثار الباقيه بيروني ص 391. 
[2] آثار الباقيه بيروني ص 392 متوفي سال 430. 
[3] کامل بهائي، ص 473. 
[4] ص 226 ارشاد. 
[5] امالي شيخ صدوق ص 290. 
[6] لهوف سيد ص 176. 
[7] تاريخ اعثم، ص 373. 
[8] لهوف ص 368. 
[9] کامل بهائي از ص 481 - ص 469. 
[10] بحارالانوار ص 228 ج 10. 
[11] طريحي در منتخب 9 منزل فاصله از کوفه تا شام را نوشته بدين ترتيب:
1- خرابه 2- تکريت 3- دير نصاري 4- عسقلان 5- وادي نخله 6- مرشاد 7- بعلبک 8- صومعه‏ي راهب 9- شام.
آنهائي که 12 منزل نوشته‏اند:
1- حراء يا حزاب 2- علي آباد 3- تکريت 4- يستجر 5- نصيبين 6- موصل 7- عسقلان 8- پيردير 9- حوالي حلب 10- عزير با قصبه 11- حوالي دمشق 12- شام.
ابواسحاق اسفرايني 17 منزل بدين شرح نوشته:
کوفه - صوبا - تکريت - کفرتوثا - موصل - جلت - قنسرين - استقهان - کفرتاب - شيزر - حماة - خندق - جوسيه - بعلبک - حمص - صومعه - شام.
ابي‏مخنف هم 24 منزل نوشته:
قادسيه - تکريت - طريق البر - اعلي - دير غزوه - حليباس - وادي النخله - ليتاواريا - کميل - موصل - تل اعفر - جبل ميخار - نصيبين - عين الورد - دعوات قريب - قنسرين - شيزر - کفرتاب - سيپور - حمص - کنيه قسيس - بعلبک - صومعه‏ي راهب - شام. 
[12] بحارالانوار مجلسي جلد دوم.