به طور قطع ساکنان مسجدسلیمان توقع خارج از قاعده ای ندارند جز باز پس گیری حقوق از دست رفته ای که برای یک شهر معمولی در چنین سطح جمعیتی وجود دارد.
آسماری نیوز / مسلم سمالی : 5خرداد 1287 بدون شک روزی است که در حافظه صنعتی ایران و خاورمیانه فراموش نخواهد شد. روزی که ویلیام ناکس دارسی و دار و دسته اش پس از حفاری 360متر از زمین تفتیده دیار بکر بختیاری برای اولین بار شاهد فوران طلای سیاه در منطقه ی زرخیز خاورمیانه بودند و این افتخار همیشه بر سینه سرزمینی می درخشد که این روزها مسجدسلیمان نام دارد و البته وقوع چنین رخداد مهمی نقطه ی عطف تاریخ معاصر ایران می باشد.
با وجود نفت و صنعت پویایی که بواسطه ی آن ایجاد شده بود بسیاری از مردان عشایر بختیاری به امید درآمد پایدار و رهایی از مشقات زندگی عشایری به سوی این دیار روانه شدند و هسته ی تاسیس شهری را بنا نهادند که امروز مسجدسلیمان نام دارد. حالا شهری در حال شکل گرفتن بود که تمام ظواهر تمدن نوین شهری را یکی پس از دیگری از خود بروز می داد و کم کم اولین ها از راه می رسیدند.
اولین فرودگاه, اولین خطوط راه آهن ,اولین کارخانه آسفالت, اولین هنرستان ها و مراکز آموزشی , اولین سینما و مراکز تفریحی , اولین باشگاه ورزشی و بسیاری اولین دیگر از جلوه های تمدن امروزی که حتی پایتخت نشینان نیز با آنها بیگانه بودند و صد البته این اولین ها به واسطه ی حضور بیگانگان انگلیسی و به منظور تسهیل استعمارگری شان بود.
حال که بیش از صد سال از تاریخ فوران اولین قطره های نفت می گذرد بهانه ای دست داد که اوضاع شهری را بررسی کنیم که گذشته ای افسانه گونه داشته است, اما وضعیت امروز مسجدسلیمان بیانگر واقعیت های تلخیست که هر وجدان عادلی را متاثر می کند.. امروزه شهری را میبینیم که حتی محروم از یک جاده استاندارد برای تردد ساکنانش است , شهری که در میان کوه های شمال شرق خوزستان به بن بست خورده است و وعده های چندین ساله ی مدیران شهری مسجدسلیمان که هنوز هم حق به جانب اصرار بر فاتحه خوانی بر مزاری دارند که مرده ای درونش نیست.
آمار بالای بیکاری , نبود مراکز تفریحی, فاضلاب های روان در سطح شهر , بافت های غیر اصولی و نا منظم مسکونی , نبود مدیریت شهری , تعطیلی اولین فرودگاه کشور و متروکه شدن خطوط راه اهن , وضعیت اسف بار بهداشتی و درمانی و حتی تعطیلی اماکن نظامی و بسیاری از موارد دیگر که اتفاقا برای تک تک این مشکلات بارها قول های رنگینی از جانب مسئولان شهری و استانی داده شده و باید بپذیریم که جای گلایه زیادی برای ساکنان این شهر باقی می ماند.
به طور قطع ساکنان مسجدسلیمان توقع خارج از قاعده ای ندارند جز باز پس گیری حقوق از دست رفته ای که برای یک شهر معمولی در چنین سطح جمعیتی وجود دارد. این مردم با کمال خلوص و سادگی دوست دارند فرزندانشان در همین شهر رشد کنند, ازدواج کنند و به زندگی شان ادامه دهند اما با وجود این اوضاع امروزه مسجدسلیمان بسیاری از جوانان یا مهاجرت کرده یا منتظر فرصت برای مهاجرت و یافتن یک زندگی بهتر هستند و این بسیار دردناک است.
بهرحال امیدواریم 5خرداد 1395کمی خوشبینانه تر قلم بزنیم زیرا که هنوز بارقه های امید در دل مان روشن است.