1403/10/05 21:19


768
تاریخ انتشار: 1394/04/06 04:38
مشاور و مددکار اجتماعی :
یک مشاور و مددکار اجتماعی گفت:نوع نگاه خانواده ها به فرد مصرف کننده باید نگاه بیمارگونه باشد نه این که به جشم یک فرد عیاش که به دنبال خوش گذرانی است به وی نگاه شود. زمانی که نگاه به مصرف کننده بیمارگونه باشد و وی را بیماری بدانند که نیازمند درمان است قطعا می توان به کمک وی شتافت.

از نظر روان شناسی اعتیاد به مواد مخدر به گونه ای غیرمستقیم، واکنش یا پاسخی است مخرب در مقابل کنش های غیرقابل تحمل بیرونی و درونی که به وسیله آن فرد سعی دارد دردها و مشکلات درونی خودش را مثل اضطراب، افسردگی و محرومیت ها را کاهش یا تسکین دهد که در واقع انتخاب شیوه ای ناسالم به منظور فرار از واقعیت های موجود است.

در واقع اعتیاد به معنای وابستگی روانی فرد به شی یا موضوعی خاص است که در صورت نبود آن فرد احساس خلاء، اضطراب و بی قراری را دارد.

در این خصوص رهیاب نیوز بافاطمه فداکار شوشتری، کارشناس ارشد روان شناسی عمومی که در نقش مشاور و مددکار اجتماعیدر مراکز ترک اعتیاد مشغول به فعالیت است، به گفتگو نشست.

 

رهیاب: عمده مصرف کنندگان موادمخدر در مراجعه به مرکز ترک اعتیاد شما از حیث جنسیت، تحصیلات، درآمد، اشتغال، سن، وضعیت تاهل و مسکن در سطح استان در چه موقعیتی قراردارند؟

فداکارشوشتری:متوسط سن کسانی که برای ترک اعتیاد مراجعه می کنند از 23سال تا 55 سال و بیشتر مذکر هستند شاید به دلیل نوع نگاه مردم به یک خانم معتاد، این قشر کمتر حاضر به مراجعه و معرفی خود می شوند.

تحصیلات آن ها در رنج دیپلم و زیردیپلم بوده و اکثرا متاهل هستند با وضعیت استیجاری و عموما با درآمد اقتصادی متوسط رو به پایین؛ هرچند در میان مراجعه کنندگان، افرادی نیز هستند که با سطح درآمدی بالا به خاطر تفریح به سمت اعتیاد قدم برداشتند.

رهیاب: علل گرایش اشخاص به مصرف موادمخدر چه مواردی را شامل می شود؟

فداکارشوشتری:در رابطه با سبب شناسی اعتیاد، جدیدترین دید این است که این پدیده را به عنوان یک پدیده زیستی، روانی، اجتماعی و بعد روحانی یا معنوی معرفی می کنند.

در ارتباط با زیست شناختی و نظرات موجود برخی، عوامل ژنتیکی را عامل اعتیاد می دانند. در رابطه با بعد اجتماعی، می بایست به عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مهاجرت، جنگ و ... اشاره کرد و در خصوص بعد روحانی و معنوی به احساس پوچی و خلاء رسیدن فرد و دور شدن از طبیعت اولیه، اضطراب شدید حاصل از این تحولات و نداشتن توانایی لازم برای همگام شدن با این تحولات از سوی دیگر بستری مناسب برای گرایش فرد به اعتیاد به وجود می آورد.

به طور کلی از جمله مهم ترین عواملی که در گرایش افراد به اعتیاد براساس تحقیقات موجود نقش دارد کنجکاوی، هیجان پذیری، مشکلات و بیماری های روحی-روانیرا می توان نام برد که خصوصا در دوره نوجوانی و خصوصیات مربوط به این دوره از قبیل حس کنجکاوی، ریسک پذیری بالا، نیاز به تحرک، تنوع و هیجان می تواند عامل بسیار مهمی در این مقوله محسوب شود؛

در واقع اکثر قریب به اتفاق معتادین به مواد مخدر، از دوره نوجوانی و جوانی شروع به مصرف کرده اند. زیرا خصوصیات خاص این دورهسبب می شود وقتی به حس هیجان پذیری فرد جهت درستی داده نمی شود به سمت مسایل منفی مانند اعتیاد می رود. یک نوجوان هدف درستی در این برهه از سن ندارد لذا زمانی زیادی را سعی به بودن با دوستان خود می کند که این خوش گذرانی ها و شب نشینی ها آنان را به وسیله ای برای تفریح نیازمند می کند و این نقطه شروعی برای مصرف می تواند باشد.

پس تاثیر دوستان مصرف کننده که تقریبا بیش از 60 درصد موارد اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستانرخ می دهد، از دیگر عوامل گرایش به اعتیاد است.

 

همچنین عوامل ژنتیکی، صفات شخصیتی، نگرش مثبت به مواد مخدر، موقعیت های مخاطره آمیز و تاثیر مثبت مواد برافراد نیز در گرایش به مصرف نقش آفرین هستند.

در بحث نقش خانواده و ژنتیک می توان چنین گفت که خانواده یکی از عوامل مهم در حیطه عوامل شناختی و گرایشی در گرایش افراد به اعتیاد محسوب می شود به گونه ای که زمینه ارثی در خانواده و الگوبرداری از والدین و یا نزدیکان مصرف کننده در خانواده از جمله عوامل سوق دادن فرزند به سمت و سوی مصرف موادافیونی است.

البته نباید از وجود باورهای غلط از قیبل یک بار مصرف، توانمندبودن فرد در زمینه کنترل مصرف، مصرف تفننی و ... غافل شد.

همچنین سابقه مصرف سیگار و الکل قبل از شروع مصرف مواد و نیز عوامل مربوطه به محل سکونت، حاشیه نشینی، فقدان ارزش های مذهبی و اخلاقی، شیوع خشونت و اعمال خلاف، وفور مشاغل کاذب و فقر و بیکاری نیز اثرگذار هستند.

 

رهیاب: در خصوص نقش خانواده در سوق دادن فرد به سوی سومصرف مواد بیشتر توضیح دهید؟

فداکارشوشتری:خانواده اولین مکان رشد شخصیت، نشکیل باورها و الگوهای رفتاری فرد است. خانواده علاوه بر این که محل امنی برای حفظ و رشد افراد است، می تواند منبعی برای تنش، مشکل و اختلال نیز باشد. ناآگاهی والدین، ارتباط ضعیف والدین و کودک و فقدان انضباط در خانواده باعث می شود خانواده متشنج، آشفته و ازهم گسیخته شدهو احتمال ارتکاب به انواع بزهکاری ها مانندسومصرف مواد را افزایش دهد.

همچنین والدینی که مصرف کننده مواد هستند باعث می شوند فرزندان با الگوبرداری از ذات رفتار آنان، مصرف مواد را یک رفتار به هنجار تلقی کرده و رفتار مشابهی پیشه کنند. در خانواده هایی که یکی از افراد آن مصرف کننده است خانواده و نوع نگاه به آن فرد، در پیشرفت بیماری و یا جلوگیری از رشد بیماری آن ها مؤثر است.

 

رهیاب: نوع نگاه خانوادهبه یک فرد معتاد باید چگونه باشد؟

فداکارشوشتری:نوع نگاه خانواده ها به فرد مصرف کننده باید نگاه بیمارگونه باشد نه این که به جشم یک فرد عیاش که به دنبال خوش گذرانی است به وی نگاه شود. زمانی که نگاه به مصرف کننده بیمارگونه باشد و وی را بیماری بدانند که نیازمند درمان است قطعا می توان به کمک وی شتافت.

 

رهیاب:رفتار پیشگیرانه به منظور آلوده نشدن به مصرف موادمخدر مربوطه به چه مواردی است؟

فداکارشوشتری:فعالیت های پیشگیرانه در چند مقطع قابل توجه است. یکی فعالیت پیشگیرانه متمرکز بر آموزش و آگاه سازی والدین است. کودکان بیش از همه از والدین خود تاثیر می پذیرند. آگاه سازی والدین یکی از مهم ترین بخش های موثر در هر برنامه پیشگیری ازاعتیاد است.

برخلاف نوجوانان که معمولا شیوع مصرف را بیش از حد واقعی آن فرض می کنند، مطالعات مختلف نشان داده اند که همواره والدین میزان شیوع سوء مصرف موارد را کمتر از میزان واقعی آن تخمین می زنند و در نتیجه خطر آن را نیز احساس نمی کنند و اغلب باور ندارند که این مشکل برای فرزندان آن ها نیز ممکن است پیش بیاید.

در ابتدا باید والدین از خطر اعتیاد آگاه شده و در مورد پیشگیری از آن احساس مسئولیت کنند. این آگاه سازی می بایست به طور مکرر از راه های مختلف مانند خواندن کتاب، جزوه، روزنامه، شرکت در جلسات مشاوره، سمینار وپیوستن به تشکیلات والدین انجام شود.

آگاه سازی والدین شامل ابعاد مختلفی است از جمله:

1.آموزش اطلاعات لازم در مورد مواد

2.افزایش مهارت لازم برای ساختن پیوندهای قوی خانوادگی شامل برقراری ارتباط صمیمانه با کودکان، بالا بردن اعتماد به نفس و ایجاد سیستم ارزشی قوی

3.وضع مقررات واضح در خانواده

4.آموزش الگوی خوب بودن

5.تشویق فعالیت های سالم و خلاق

6.ترغیب تشکیلات والدین

در دیگر اقدامات پیشگیرانه از راه مدرسه و معلمان معنی پیدا می کند. ساختار مدرسه در برنامه های وسیع پیشگیری سهم به سزایی دارد. هزینه ملاحظاتی که از طریق مدرسه صورت می گیرد نسبتا کمتر است. همراهی مدرسه در برنامه های جامع اجتماعی موجب می شود تا پیام ها، ارزش ها و نگرش های واحدی به نوجوانان منتقل شود. هنگامی که از ساختار مدرسه در عملیات پیشگیری استفاده می شود، نمی توان تنها افرادی را که بیشتر در معرض خطر هستند ( مانند کسانی که دارای صفات شخصیتی مستعدکننده می باشند) تحت پوشش قرارداد، زیرا این خطر وجود دارد که به آنان مارک " داشتن پتانسیل اعتیاد " زده شده و این پیام به فرد داده شود که" در آینده معتاد خواهی شد."

مدرسه می تواند با دخالت دادن والدین با برگزاری جلسات آگاه سازی آنان از خطر مواد، دادن جزوه ها یا بروشورهای آموزشی به والدین، ترغیب والدین به شرکت در تشکیلات والدین از طریق انجمن اولیاء و مربیان برای ایفای نقش های فعال تر گام های خوبی در جلوگیری از آلوده شدن نوجوان و جوان به مصرف موادمخدر بردارد.

 

رهیاب: مصرف موادمخدر چه تاثیری بر رفتار فرد می گذارد؟ آیا مثل یک فرد عادی است یا خیر؟

فداکارشوشتری:مصرف موادمخدر برجنبه های مختلف زندگی این افراد از قبیل جنبه فردی، جسمی، روحی-روانی، اجتماعی، خانوادگی، ضعف در مهارت های فردی و ... تاثیرگذار است. افراد مصرف کننده بنا به نوع مصرف شان دارای تغییرات ظاهری و جسمی و همچنین تغییرات رفتاری و روحی می شوند که مهم ترین حالات و تغییرات این افراد عبارتند از: تغییر ناگهانی رنگ پوست بدن به ویژه چهره ( زردی یا تیرگی)، خودداری از برخورد با اعضای خانواده حتی بچه ها، ظاهرشدن مکرر جلوی آینه، مصرف بیش تر سیگار، اصلاح زود به زود به خاطر شاداب جلوه دادن، گذشت نسبت به خطای احتمالی همه، بیرون رفتن زیاد از منزل، نوشیدن بیش از حد آب، خوش رفتاری بی دلیل، خواب آلودگی، تحریک بیش از حد در برخی از موارد، لاغرشدن، تغییر رنگ لب ها، کبودی اطراف چشم، قی کردن مرتب چشم ها، ریز شدن چشم ها، پف کردن همراه با چروک اطراف چشم.

از جمله تغییرات رفتاری و روحی نیز می توان به عصبانیت، کج خلقی، بی قراری، خودمحوری، برخورد تند با خانواده و بی حوصلگی در گذراندن اوقات با خانواده، عدم کنترل تنش ها و هیجانات، بی اهمیتی نسبت به نظاف شخصی، بی نظمی در خواب، مشکلات شغلی، پرگویی و بیهوده گویی، تغییر در لحن گفتار و صدای آن ها، درون گرایی و منزوی شدن، تمایل به تنهایی، رهایی از قید و بندهای اخلاقی و ... اشاره کرد.

در واقع رفتار مصرف کننده بستگی به نوع مصرف مواد دارد. مثلا کسانی که محرک ها را مصرف می کنند مثل شیشه، رفتارهای تندتر، پرخاشگرانه ترو پرخطرتری دارند. این افراد آسیب پذیری شان به خود و خانواده و نیز انحرافات رفتاری بیشتری دارند. به طور کلی کج روی های فردی، اجتماعی و خانوادگی بیشتری را از خود نشان می دهند.

ولی در مصرف هروئین، مشکلات فردی و اجتماعی به آن شدتی که گفته شد نشان داده نمی شود و آسیب بیشتر معطوف خود فرد است و سریعا دچار مشکلات جسمی و روحی می شوند.

 

رهیاب: مراجعه کنندگان به مرکز شما عمدتا مصرف کننده از کدام نوع هستند؟

فداکارشوشتری:کسانی که به مرکز ما مراجعه می کنند عمدتا مصرف کنندگان مرفین هستند.

 

رهیاب: آنان در خصوص تمایل شان به ترک کردن چه علت یا عللی را بیان می کنند؟

فداکارشوشتری:علت ها متفاوت است اما اکثر چهارعلت را عنوان می کنند:

1.از مصرف خسته شده اند

2.بارمالی که استفاده از مواد بر دوش شان می گذارد

3.فشار خانواده ها برای بازگشتن آن ها به روال طبیعی

4.مشکلات شغلی که برای شان به وجود آمده است

 

رهیاب: نقش یک عنوان مشاور و یا درمانگر در رابطه با ترک دادن مراجعه کنندگان مصرف کننده چیست؟

فداکارشوشتری:یکی از تلاش های اصلی مشاوران در ارتباط با خانواده های آنان، تغییر نوع نگاه خانواده ها به افراد مصرف کننده است تا به چشم یک فرد بیمار به آنان نگریسته شود.

یک درمانگر می تواند نقش مهم و بسزایی در عدم بازگشت فرد به محیط مصرف داشته باشد، اگر تشخیص و درمان درست باشد و روی تمام جنبه هایی که فرد در دوران مصرف دچار آسیب شده است کار شود، اگر همه عوامل را دریابد و سعی کند از طریق سازمان های مختلف و جلسات درمانی، نقاط ضعفی که از طریق مصرف مواد به مصرف کننده دست داده رفع کند، می تواند شاهراهای اصلی مصرف را بسته و احتمال کمتری برای بازگشت فرد بعد از ترک به سوی استفاده مجدد ایجاد می شود.